شباهت های عجیب دوقلوها
هر سال تابستان در هفته اول ماه آگوست هزاران دوقلو در منطقه « توئینزبرگ» اوهایو که شهر کوچکی در جنوب شرقی کلیولند است به یاد برادران دوقلویی که قرن ها پیش در این شهر می زیستند، گردهم می آیند.
ترجمه: سیدحسن میرسید
هر سال تابستان در هفته اول ماه آگوست هزاران دوقلو در منطقه « توئینزبرگ» اوهایو که شهر کوچکی در جنوب شرقی کلیولند است به یاد برادران دوقلویی که قرن ها پیش در این شهر می زیستند، گردهم می آیند.
«دیوید و دان ولف»(1) از میشیگان دو برادر دوقلویی هستند که سال هاست در این مراسم حضور می یابند و مانند همه دوقلوهای دیگر از این که با هم هستند، لذت می برند.
این دو برادر دوقلوی راننده کامیون که ریش های بلندی تا سینه هایشان دارند در مدت 18 سال گذشته بیش از 4/5 میلیون کیلومتر رانندگی کرده و محموله های مختلفی را در شهرهای گوناگون به دست صاحبانشان رسانده اند.
هنگام سفر در حالی که یکی از آن ها پشت فرمان است و رانندگی می کند، دیگری روی تخت اتاقک کامیون به آرامی می خوابد. آن ها به رادیو گوش می دهند، طرفدار یک گروه سیاسی خاص هستند، همچنین رژیم غذایی مشابهی دارند و در روزهای تعطیل با هم به شکار یا ماهیگیری می روند و این زندگی دلخواه آنان است. دان می گوید:« همه کارهای ما باید جفتی باشد».
در مراسم جشن دوقلوها یک محقق این دو برادر را در نزدیکی یک چادر تحقیقاتی متوقف می کند. متخصصان و تکنسین های حاضر در این چادر بزرگ به وسیله دوربین های با وضوح زیاد از دوقلوها عکس های بزرگ و با کیفیت می گیرند، اثر انگشتان آن ها را برمی دارند و از عنبیه چشم شان اسکن گرفته می شود تا بررسی کنند آیا آخرین نرم افزارهای تشخیص چهره می تواند آن ها را از یکدیگر شناسایی کند یا خیر؟
«پاتریک فلین»(2)متخصص رایانه می گوید:« هرچند دوقلوها ممکن است از نظر ظاهری برای من و شما یکسان و غیرقابل تشخیص باشند، اما یک سیستم تصویربرداری دیجیتالی پیشرفته می تواند نکات ظریفی را از تفاوت های موجود در کک و مک صورت، منافذ پوست و یا کمان های ابروی آن ها تشخیص دهد.»
وی می افزاید:با این حال ممکن است حتی دستگاه های کاملاً پیشرفته هم به دلیل تغییرات ناشی از نور، حالات چهره و سایر پیچیدگی های افراد در گرفتن تصویر از دوقلوها دچار خطا شوند.
برادران ولف که ریش آن ها نصف صورتشان را می پوشاند، به این ویژگی می بالند. به همین دلیل دیوید پس از گرفتن عکس به عکاس می گوید:« از یکی پرسیدم که اگر من مرتکب جنایتی شوم و سپس برگردم خانه و ریشم را بتراشم آیا می تواند بگوید که فرد جنایت کار من بوده ام؟ عکاس جواب می دهد احتمالاً نمی تواند تو را بشناسد اما لطفاً بیرون نرو و دست به جنایت نزن.
چون دوقلوهای همسان از یک تخمک واحد که به دو قسمت تقسیم می شود، پدید می آیند، تقریباً ویژگی های ژنتیکی مشترکی دارند به همین دلیل برای این دانشمندان و نیز محققان سراسر دنیا، بررسی وضعیت دوقلوها فرصت ارزشمندی را فراهم می کند تا در مورد آثار ژنتیکی و محیطی بر انسان و این که طبیعت و ژن ها مؤثرترند یا تغذیه و پرورش، رمزگشایی شود.
هر تفاوتی بین آن ها، نظیر پوست روشن تر یکی از دوقلوها باید در اثر عوامل محیطی باشد. مثلاً یکی از دوقلوها وقت کمتری در زیر نور آفتاب گذرانده است.
مقایسه بین دوقلوهای همسان با دوقلوهایی که غیرهمسان زاده شده اند نشان می دهد که به طور متوسط نیمی از ویژگیهای دی ان ای دوقلوهای غیرهمسان که از تخمک های جداگانه می آیند، متفاوت است.
محققان می گویند؛ اگر دوقلوهای همسان از دوقلوهای غیرهمسان بیشتر به هم شبیه هستند، پس آسیب پذیری نسبت به بیماری باید ریشه های وراثتی داشته باشد.
در جریان تحقیقات، دو مسیر تحقیق:1- مطالعه در مورد تفاوت های بین دوقلوهای همسان برای مشخص کردن میزان تأثیر عوامل محیطی 2- مقایسه آن ها با دوقلوهای غیرهمسان برای اندازه گیری نقش وراثت، برای فهمیدن چگونگی تأثیر متقابل طبیعت و تغذیه در ساختن شخصیت، رفتار و آسیب پذیری ما نسبت به محیط نقشی حیاتی دارد. البته تحقیقات اخیر بر روی دوقلوها، دانشمندان را به نتایج وراثتی جدیدی رسانده است. این نتایج نشان می دهد که طبیعت و تغذیه تنها عوامل مؤثر در این کار نیستند.
براساس زمینه های تحقیقاتی جدید که « اپی ژنتیکز»(3) خوانده می شود، عامل سومی نیز در این میان نقش دارد. عاملی که در برخی موارد به عنوان پلی بین محیط و ژن عمل می کند و در سایر موارد نیز نقش خاص خود را دارد تا ما را آن گونه که هستیم شکل دهد.
برادران جیم در سال 1939 در اوهایو به دنیا آمدند. آن ها با نام های « جیم اسپرینگر»(5) و « جیم لوئیس»(6) برای فرزندخواندگی به دیگران پیشنهاد و توسط زوج های متفاوتی پذیرفته و بزرگ شده بودند. به طور کاملاً اتفاقی هر دو زوج نام فرزندخوانده های خود را « جیم» گذاشته بودند.
وقتی دو برادر دوقلو در سال 1979 پس از 39سال همدیگر را دیدند و به هم رسیدند، پی به یک رشته مشترکات و تطابق ها با یکدیگر بردند.
هر دو نفرشان 180سانتی متر قد و 82 کیلوگرم وزن داشتند. در دوران رشد هریک از آن ها حیوانی به نام «توی» داشت و تعطیلات خانوادگی را در فلوریدا می گذراندند. هر دوی آن ها برای ازدواج دختری به نام «لیندا»را انتخاب و سپس از آن ها جدا شده بودند.
نام همسر دوم هر دو برادر«بتی» بود. هر دو نفرشان نام پسر خود را « جیمز آلن» گذاشتند. هر دوی آن ها به عنوان کلانتر پاره وقت مشغول به کار بودند، از نجاری و ساختن وسایل چوبی خانگی لذت می بردند، دچار سردردهای شدیدی می شدند، یک نوع سیگار می کشیدند و یک جور نوشیدنی دوست داشتند. فقط شکل موهای آن ها با یکدیگر تفاوت داشت. موهای یکی از آن ها چتری و دیگری صاف و بلند بود. لبخندشان به هم شبیه و تفاوت صدایشان غیرقابل تشخیص بود. هر دو عادت داشتند در اطراف خانه خود پیامک های عاشقانه ای برای همسرشان بفرستند.
روان شناسی به نام « توماس بوچارد»(7) از دانشگاه مینه سوتا وقتی موضوع برادران جیم را شنید آن ها را به آزمایشگاه خود دعوت کرد. در آنجا او و همکارانش چندین آزمایش را برای تأیید مشابهت های آن ها انجام دادند.
هرچند هر یک از دو برادر مسیر زندگی خاص خود را طی کرده بود ولی به نظر می رسید که برادران جیم هر دو در یک مسیر رفته اند.
بوچارد می گوید:« یادم می آید که وقتی اولین بار پس از حضور آن ها پشت میز، کنارشان نشستم، متوجه شدم که هر دو کاملاً شبیه به هم هستند.»
افراد دیر باور و شکاک بعدها می گفتند که در مورد تشابهات این دو برادر اغراق شده و آنچه رخ داده کاملاً اتفاقی بوده است. اما « نانسی سگال»(8)استاد روان شناسی دانشگاه کالیفرنیا شهادت می دهد که شباهت های برادران جیم بسیار جالب و عجیب بود.
او می گوید:« من آن ها را یک سال پس از این که دوباره به هم رسیدند ملاقات کردم، کاملاً یکسان بودند، گرچه مدل موی این دو برادر با هم فرق داشت اما من نمی توانستم تفاوت آن ها را تشخیص دهم.»
تا آن زمان محققان دوقلوهای دیگری پیدا کرده بودند که در زمان کودکی از هم جدا و در دوران بزرگسالی به هم رسیده بودند.
در مدت دو دهه 137گروه از دوقلوها در آزمایشگاه بوچارد که به عنوان پایگاه مطالعاتی دوقلوها شناخته شده بود، حاضر شدند.
از دوقلوها آزمایش های مهارت های ذهنی نظیر دانش لغت شناسی، حافظه بصری، حساب و نجوم به عمل آمد. به آنان آزمون های عملی داده می شد و از آن ها معاینات قلبی به عمل می آمد. نوار مغزی بهره هوشی آن ها بررسی می شد. هر جفت از دوقلوها به بیش از یک هزار و 500سوال پاسخ می دادند و ذهنشان درگیر سوالات متعددی می شد و شرایط سختی برایشان به وجود می آوردیم.
پس از گردآوردن انبوهی از اطلاعات، بوچارد و همکارانش رمزگشایی از یکی از مرموزترین اسرار بشر را آغاز کردند. چرا بعضی از مردم شاد و برخی دیگر غمگین هستند؟ چرا بعضی خوش معاشرت و برخی خجالتی هستند؟ هوش عمومی انسان از کجا سرچشمه می گیرد؟ کلید پاسخ به سوالات و ایده آن ها یک نتیجه آماری بود: همه اینها ارثی است.
به طور کلی یک ویژگی ارثی میزان تفاوت بین افراد یک اجتماع را نشان می دهد و از این طریق می توان تفاوت ژنتیکی بین آن ها را توضیح داد.
محققان با مقایسه وجوه تشابه دوقلوهای همسان دارای ویژگی های مشترک، با دوقلوهای غیرهمسانی که ویژگی های مشترکی دارند، می توانند محاسبه کنند که چه میزان از تفاوت ها به تنوع و گوناگونی ژنتیکی مربوط است.
وقتی که بوچارد و همکارانش اطلاعات مربوط به هوش دوقلوها را بررسی می کردند به یک نتیجه بحث برانگیز رسیدند. مثلاً دوقلوهایی که با موقعیت های مشابه و در شرایط فرهنگی یکسان بزرگ شده بودند، تفاوت بهره هوشی آن ها عمدتاً به تفاوت های ژنتیکی مربوط می شد تا تفاوت آموزشی یا پرورشی.
با استفاده از اطلاعات چهار آزمایش مختلف، به امتیاز 75 صدم در مورد هوش افراد رسیدند که بیانگر تأثیر بیشتر عوامل وراثتی در بهره هوشی بود. این نتیجه برخلاف باور رایج رفتارشناسان بود که معتقدند مغز مانند لوح سفیدی است که می توان روی آن اشکال مختلف را حک کرد.
این نتیجه هشداردهنده که هوش وابسته به ویژگی های ارثی است، موجب از چشم دور ماندن فرضیه حرکت اصلاح نژادی در اوایل قرن بیستم در انگلستان و آمریکا شد.
محققان همچنین بررسی کردند که والدین چه میزان در سطح بهره هوشی تأثیرگذار هستند. وقتی آن ها میزان بهره هوشی دوقلوهای همسان «برادران جیم» را که در خانواده های متفاوت بزرگ شده بودند با هم مقایسه کردند پی بردند که میزان بهره هوشی هر دوی آن ها مشابه است و این که دوقلوها در چه خانواده ای بزرگ شده اند هیچ اهمیتی ندارد. بوچارد و گروهش یادآوری می کنند که این بدان مفهوم نیست که پدر و مادرها هیچ گونه تأثیری بر فرزندان شان نداشته اند. روشن است که بدون ایجاد محیطی محبت آمیز و حمایتی، هیچ بچه ای نمی تواند توانایی های بالقوه خود را بروز دهد.
وقتی در برخی موارد نتایج بهره هوشی گروه های خاصی از بچه ها متفاوت بود، 75 درصد از تفاوت و تنوع بر اثر مسائل ژنتیکی بود نه دخالت والدین آن ها.
مطالعات دیگری نیز در مورد رفتارهای مختلف دوقلوها انجام شد. یکی از تحقیقات نشان داد که احتمال عدم رعایت قانون از سوی یک زوج دوقلوی همسان که گرایش های مجرمانه داشتند، 1/5 برابر بیشتر از دوقلوهای غیرهمسان دارای شرایط مشابه است. این نتایج به نحوی بیانگر تأثیر عوامل ژنتیکی در فراهم کردن زمینه انجام کارهای مجرمانه و خلاف قانون است.
«لینتی و مایک شاو» با «آلیسون و کرک مک لئود» در یک مرکز واگذاری کودکان با هم ملاقات کردند. خانواده شاو در یک منطقه روستایی و خانواده مک لئود در حومه شهر تورنتو زندگی می کردند. در سال 2000 آن ها به اتفاق گروهی دیگر از والدینی که به دنبال فرزند بودند به شهر « هونان» در چین مسافرت کردند.
وقتی بچه هایی را که قرار بود سرپرستی کنند دیدند، در بین آن ها تعداد زیادی دوقلو بودند. مایک می گوید:« وقتی دخترها از آسانسور بیرون آمدند ما به دختر خودمان و دختر دیگر نگاهی کردیم و من گفتم عجیبه، آن دو خیلی شبیه هم هستند». لینتی می گوید:« گریه های بچه ها شبیه به هم بود، قدهایشان هم همین طور. صادقانه بگویم نمی شد آن ها را از هم تشخیص داد». زوج های جوان قبل از آمدن به چین عکس شیرخواران شش ماهه زیادی را دیده بودند و شک داشتند که آیا با هم خواهر هستند یا نه. وقتی از مسئولان یتیم خانه پرسیدند به آن ها گفته شد که بچه ها هیچ نسبتی با هم ندارند، فقط روز تولد آن ها یکی بوده است. به هر حال به زوج ها گفته شد که دو بچه به یک خانواده واگذار نمی شود. اگر خانواده شاو و مک لئود آن ها را به فرزند خواندگی نپذیرند بچه ها به یتیم خانه باز گردانده خواهند شد تا به خانواده های دیگر واگذار شوند. در یک چنین شرایطی این زوج ها نگران شدند چون دخترها باید برای همیشه از هم جدا می شدند. بنابراین بچه ها را با خود به خانه هایشان در کانادا بردند و تصمیم گرفتند در حد توان برای فراهم کردن زندگی بهتری برای آن ها تلاش کنند.
کرک مک لئود می گوید:« خانواده شاو از ما خیلی دور هستند و سعی می کنیم تا جایی که ممکن است با هم مرتبط باشیم.»
خانواده مک لئود و شاو با بچه ها به کانادا برگشتند. به محض این که خودروی خانواده مک لئود به پارکینگ خانه شاو رسید، « لیلی» از صندلی عقب ماشین بیرون پرید و در آغوش خواهرش « ژیلیان»12 ساله که منتظر او بود جا گرفت.
هر دوی آن ها چهره ای گشاده و موهای بلندی تا شانه داشتند. وقتی به آن ها نگاه می کردی مثل سیبی که از وسط نصف کرده باشی کاملاً به هم شبیه و خواهر دوقلو بودند.
این دو خانواده می گویند:« چالش بین تأثیر موارد ژنتیکی و محیط زندگی خانوادگی بر بچه ها هیچ گاه از ذهن ما بیرون نمی رود. ما دوست داریم فکر کنیم به عنوان والدین روی آن ها تأثیر می گذاریم. اما درست در وسط یک بحث « لیلی» مثل «ژیلیان» چشم هایش را برمی گرداند و این رفتارشان به یادمان می آورد که آن ها دوقلوهایی با ویژگی های مشابه هستند. آلیسون می گوید:« آن ها گاهی چنان شبیه به هم رفتار می کنند که مو بر تن من سیخ می شود.»
اما در مورد دو برادر در مریلند، اوضاع کاملاً برعکس است. این دو برادر دوقلوی همسان به رغم بزرگ شدن در یک خانواده مشترک، همه چیزشان با هم متفاوت است. چه چیز فوق العاده ای وجود دارد که حکم به چنین ویژگی های وراثتی و پرورشی می دهد؟
«سام» در حالی که منتظر آمدن برادر دوقلویش «جان» است، در یک مباحثه می گوید:« من امروز در راه بازگشت از مدرسه به خانه یک توده ابر کومه ای دیدم که خیلی بزرگ بود و سپس به ابر باران زا تبدیل شد.
سام پسر شش ساله ای بیش نیست ولی مانند یک متخصص هواشناسی صحبت می کند.
مادرش می گوید: ابرها آخرین مورد از علایق او هستند. قبل از ابرها او به قطار، فضا و نقشه علاقه مند بود. اخیراً او از طریق دائره المعارف یکی از بچه ها درست مانند سنجابی که گردوها را در خانه اش ذخیره می سازد، اطلاعاتی در مورد حقایق مختلف جمع آوری می کند.
هر دو تا برادر کلاس اول هستند اما در کلاس های مختلف دوره ابتدایی شرکت می کنند تا جان بتواند به چیزهایی که نیاز دارد دسترسی پیدا کند.
والدین بچه ها می گویند ما فامیلی آن ها را نمی گوییم. وقتی اتوبوس سرویس جان او را نزدیک منزل پیاده می کند، او سریع به سمت خانه می رود و سام که در گوشه ای کمین کرده است او را مهربانانه در آغوش می کشد. جان می خندد ولی حرفی نمی زند. وقتی سام او را رها می کند، جان به سمت جعبه ای از حیوانات اسباب بازی می رود و دست هایش را از هیجان به هم می زند چون به دنیای خودش برگشته است.
از هر دو برادر دوقلو کمی قبل از دومین سال تولدشان آزمایش مربوط به بیماری اوتیسم به عمل آمد. هرچند علائم این بیماری در جان خیلی ناجور است و او از جهت درست صحبت کردن، تکان دائمی و برقراری تماس چشمی با دیگران مشکل دارد. سام هم همین مشکلات را دارد.
این واقعیت که آن ها بیماری پیشرفته مشترکی دارند خیلی غیرمتعارف نیست. معاینات نشان می دهد که وقتی یکی از برادران دوقلوی همسان دچار بیماری « اوتیسم» باشد،به احتمال 70درصد برادر دیگر هم این مشکل را خواهد داشت.
هیچ کس نمی داند که عامل این بیماری چیست که از هر صد نفر مورد معاینه یکی دچار چنین مشکلی است. اگرچه متخصصان بر این باورند که بیماری «اوتیسم» ممکن است در اثر شرایط محیطی نیز به وجود آید اما به نظر می رسد که وراثت نقش بسیار مهمی در این زمینه بازی می کند. نتیجه یک تحقیقات بر روی دوقلوهای همسان نشان می دهد که شرایط زندگی جنینی و اولین سال زندگی( تولد) می تواند بیشترین تأثیر را داشته باشد.
والدین جان فکر می کنند چنین عواملی در مورد وی صدق می کند و او با نارسایی قلبی مادرزادی متولد شده است به همین دلیل در حالی که فقط 3 ماه و نیمه بود تحت عمل جراحی قرار گرفت و داروهای بسیار قوی به او خورانده شد تا از ایجاد عفونت حاد در بدنش جلوگیری شود.
پدرش می گوید:« در شش ماهه اول زندگی شرایط زندگی جان کاملاً متفاوت از شرایط سام بود.»
مدتی قبل از این که جان و سام تحت معاینه اولیه قرار بگیرند، والدینشان آن ها را در یک مؤسسه معاینات کودکان ثبت نام کردند. نمونه های خون پسرها در اختیار یک گروه مشترک گذاشته شد تا در مورد رابطه بین موارد وراثتی با بیماری « اوتیسم» بررسی کنند. واکنش های شیمیایی حاصل به هیچ یک از مراحل طبیعت و تغذیه و پرورش بستگی نداشت، بلکه به عامل سومی وابسته بود که محققان آن را «سومین جزء»نامیدند.
این واکنش ها بر این که کدهای ژنی ما چگونه توضیح داده می شوند، تأثیر می گذارد: هر ژن چگونه تقویت یا تضعیف می شود و برای ساختن استخوان های مغز و سایر قسمت های بدن ما چطور فعال یا غیرفعال می شوند. اگر دی ان ای انسان را به عنوان کلیدهای بزرگی از یک پیانو فرض کنیم، ژن ما به عنوان کلیدها، هریک نشان دهنده یک قسمت از دی ان ای هستند که مسئولیت ایجاد نُت یا ویژگی خاص را برعهده دارند و وقتی همه کلیدها با هم ترکیب می شوند، نشان می دهند که ما چه و که هستیم. سپس مراحل وراثتی مشخص می کند که هر کلید چه وقت و چگونه باید نواخته شود تا تن صدایی که می نوازد را تغییر دهد.
یک راه برای ایجاد انقلابی در برداشت و فهم ما از زیست شناسی این است که شیوه ای را پیدا کنیم که محیط مستقیماً بر ژن ها اثر گذارد.
مطالعه بر روی حیوانات نشان داده است که وقتی موش صحرایی در دوران بارداری دچار استرس می شود، این فشار روانی می تواند موجب تغییراتی در جنین شود که با بزرگ تر شدن نوزاد منجر به ایجاد مشکلات رفتاری بچه موش خواهد شد.
سایر اتفاقات تصادفی نیز می تواند در مواردی از مراحل پرورشی و تغذیه ای رخ دهد. همیشه مراحل ژنتیکی نظیر سلول های جنینی که قلب، مغز، کبد و... را می سازند طبیعی و عادی هستند.
«آندروفینبرگ» که یک متخصص پزشکی است می گوید:« در دوران جنینی، باید اتفاقات زیادی رخ دهد که سلول ها وظیفه مند و تخصصی شوند و ما می دانیم که این مرحله یک برنامه ژنتیکی پله پله ای و تدریجی است.»
مطالعات فینبرگ بر روی یک مرحله ژنتیکی خاص به نام متانول دار کردن دی ان ای متمرکز است که به عنوان تقویت یا تضعیف کننده ژن ها شناخته می شود.
برای درک بهتر ارتباط آن با « اوتیسم» فینبرگ و همکارانش از اسکنر و رایانه در مورد نمونه هایی از دی ان ای در دوقلوهای «اوتیسمی » برای موارد وراثتی استفاده و تغییراتی که در ژن کامل رخ می دهد را نشانه گذاری می کنند.
هدف از این تحقیق که هنوز هم ادامه دارد این است که بفهمند آیا افرادی مانند جان که دارای سابقه بیماری شدید «اوتیسم» هستند سابقه متانولی دی ان ای متفاوت نسبت به دیگر مردم دارند یا نه. اگر بلی باید توضیح دهنده این مورد باشد که چرا جان و سام که اشتراکات زیادی دارند این قدر متفاوت هستند.
«آرتور اس پیترونیس» رئیس آزمایشگاه وراثت تورنتو می گوید:« این یک راه امیدوارکننده جدید است.» محققان فهمیده اند که بیماری های پیچیده ای نظیر « اوتیسم» عمدتاً جنبه وراثتی دارد. اما بررسی دقیق و موشکافانه از توالی دی ان ای دوقلوهایی مانند جان و سام نشان نداده است که چرا آن ها اینقدر به لحاظ رفتاری متفاوت هستند.
او می گوید:« پس از 30 سال مطالعه بر روی مولکول های ژنتیکی می توانیم توضیح دهیم که حدود 2 تا 3 درصد از بیماری ذاتی و روانی موروثی است. این یکی از دلایلی است که «مؤسسه ملی سلامت» برنامه وراثت را راه اندازی کرد و برای تحقیق در این باره اعتباری بالغ بر 185میلیون دلار برای بیش از 40 آزمایشگاه در نظر گرفته شد.
فنیبرگ و پترونیس با آمادگی کامل آن را پذیرفتند و این تحقیق همچنان ادامه دارد.
دانشمندان در ابتدای راه فهمیدن این که مراحل وراثتی چقدر بر بیماری های پیچیده ای نظیر «اوتیسم» تأثیر دارد هستند. خبر خوش این است که برخی از مراحل را، بر عکس توالی دی ان ای در انسان، می توان تغییر داد. مثلاً ژن های غیرفعال بر اثر متانول دار کردن دی ان ای می توانند مجدداً به آسانی به حرکت درآورده شوند. هرچند این کار ممکن است در آینده نزدیک اتفاق نیفتد، امیدواری این است که یک روز اشتباهات وراثتی به اندازه ای راحت قابل تشخیص باشد که بتوان مانند یک کلید از نت خارج پیانو آن را تعمیر کرد.
او می گوید:« کاملاً واضح است که وقتی شما به دوقلوها می نگرید، آنچه بیش از همه بین آن ها مشترک است، اشتراکات ظاهری است و خیلی چیزها درباره آن ها کاملاً یکسان و تغییر ناپذیر است.»
همچنین روشن است که وقتی می خواهید آن ها را کامل تر بشناسید، از جنبه های مختلف تفاوت های زیادی با هم دارند و وراثت ریشه اساسی و اصلی این تفاوت ها است.
رید فعالیت بوچارد برای مطالعه در مورد دوقلوها را مورد تأیید قرار می دهد و می گوید:« او در این کار پیشگام است.»
فراموش نکنیم که 50 سال پیش تصور می شد مواردی نظیر دائم الخمر بودن و بیماری های قلبی به طور کامل ناشی از شیوه زندگی است و اسکیزوفرنی نوعی ضعف مادرزادی تلقی می شد.
مطالعه دوقلوها به ما اجازه داد که درک بهتری از مشکلاتی که با آن ها متولد می شویم و مواردی که با تجربه و شیوه زندگی عارض می شود، داشته باشیم.
رید می گوید: فعالیت های اخیر در موارد وراثتی این نوید را می دهد که دانش خود را افزایش دهیم. وی می افزاید: « آنچه من مایلم بگویم این است که مادر طبیعت بعضی چیزها را با مداد و برخی چیزهای دیگر را با خودکار می نویسد».
خودکار نوشته ها دی ان ای ها هستند که نمی توان آن ها را تغییر داد ولی نوشته های مدادی را می توان تغییر داد و شامل موارد وراثتی است. در زمان کنونی ما قادریم دی ان ای را به درستی بررسی کنیم و ببینیم که نوشته های مدادی کدام ها هستند و این دنیای جدیدی است.
در مورد دوقلوهای شش ساله « سام و جان» به نظر می رسد که این دنیای جدید نویدهای تازه ای می دهد. جان به تازگی سخن گفتن را آغاز کرده است و از بیش از یک کلمه در جملات خود استفاده می کند.
منبع: نشریه دانشمند، شماره 583.
«دیوید و دان ولف»(1) از میشیگان دو برادر دوقلویی هستند که سال هاست در این مراسم حضور می یابند و مانند همه دوقلوهای دیگر از این که با هم هستند، لذت می برند.
این دو برادر دوقلوی راننده کامیون که ریش های بلندی تا سینه هایشان دارند در مدت 18 سال گذشته بیش از 4/5 میلیون کیلومتر رانندگی کرده و محموله های مختلفی را در شهرهای گوناگون به دست صاحبانشان رسانده اند.
هنگام سفر در حالی که یکی از آن ها پشت فرمان است و رانندگی می کند، دیگری روی تخت اتاقک کامیون به آرامی می خوابد. آن ها به رادیو گوش می دهند، طرفدار یک گروه سیاسی خاص هستند، همچنین رژیم غذایی مشابهی دارند و در روزهای تعطیل با هم به شکار یا ماهیگیری می روند و این زندگی دلخواه آنان است. دان می گوید:« همه کارهای ما باید جفتی باشد».
در مراسم جشن دوقلوها یک محقق این دو برادر را در نزدیکی یک چادر تحقیقاتی متوقف می کند. متخصصان و تکنسین های حاضر در این چادر بزرگ به وسیله دوربین های با وضوح زیاد از دوقلوها عکس های بزرگ و با کیفیت می گیرند، اثر انگشتان آن ها را برمی دارند و از عنبیه چشم شان اسکن گرفته می شود تا بررسی کنند آیا آخرین نرم افزارهای تشخیص چهره می تواند آن ها را از یکدیگر شناسایی کند یا خیر؟
«پاتریک فلین»(2)متخصص رایانه می گوید:« هرچند دوقلوها ممکن است از نظر ظاهری برای من و شما یکسان و غیرقابل تشخیص باشند، اما یک سیستم تصویربرداری دیجیتالی پیشرفته می تواند نکات ظریفی را از تفاوت های موجود در کک و مک صورت، منافذ پوست و یا کمان های ابروی آن ها تشخیص دهد.»
وی می افزاید:با این حال ممکن است حتی دستگاه های کاملاً پیشرفته هم به دلیل تغییرات ناشی از نور، حالات چهره و سایر پیچیدگی های افراد در گرفتن تصویر از دوقلوها دچار خطا شوند.
برادران ولف که ریش آن ها نصف صورتشان را می پوشاند، به این ویژگی می بالند. به همین دلیل دیوید پس از گرفتن عکس به عکاس می گوید:« از یکی پرسیدم که اگر من مرتکب جنایتی شوم و سپس برگردم خانه و ریشم را بتراشم آیا می تواند بگوید که فرد جنایت کار من بوده ام؟ عکاس جواب می دهد احتمالاً نمی تواند تو را بشناسد اما لطفاً بیرون نرو و دست به جنایت نزن.
طبیعت یا تغذیه
فلین و همکارانش تنها دانشمندانی نیستند که در اینجا کار می کنند. با همت برگزارکنندگان جشنواره تعداد دیگری از متخصصان نیز در این محل غرفه هایی دارند. در یکی از همین غرفه ها اندکی نوشیدنی به دوقلوها می دهند تا بچشند و بررسی کنند که آیا واکنش مشابهی دارند. در غرفه ای دیگر پزشکان از دوقلوهای خواهر در مورد سلامت زنان آزمون می گیرند. یک متخصص پوست با دوقلوها درباره ناراحتی های پوستی مصاحبه می کند.چون دوقلوهای همسان از یک تخمک واحد که به دو قسمت تقسیم می شود، پدید می آیند، تقریباً ویژگی های ژنتیکی مشترکی دارند به همین دلیل برای این دانشمندان و نیز محققان سراسر دنیا، بررسی وضعیت دوقلوها فرصت ارزشمندی را فراهم می کند تا در مورد آثار ژنتیکی و محیطی بر انسان و این که طبیعت و ژن ها مؤثرترند یا تغذیه و پرورش، رمزگشایی شود.
هر تفاوتی بین آن ها، نظیر پوست روشن تر یکی از دوقلوها باید در اثر عوامل محیطی باشد. مثلاً یکی از دوقلوها وقت کمتری در زیر نور آفتاب گذرانده است.
مقایسه بین دوقلوهای همسان با دوقلوهایی که غیرهمسان زاده شده اند نشان می دهد که به طور متوسط نیمی از ویژگیهای دی ان ای دوقلوهای غیرهمسان که از تخمک های جداگانه می آیند، متفاوت است.
محققان می گویند؛ اگر دوقلوهای همسان از دوقلوهای غیرهمسان بیشتر به هم شبیه هستند، پس آسیب پذیری نسبت به بیماری باید ریشه های وراثتی داشته باشد.
در جریان تحقیقات، دو مسیر تحقیق:1- مطالعه در مورد تفاوت های بین دوقلوهای همسان برای مشخص کردن میزان تأثیر عوامل محیطی 2- مقایسه آن ها با دوقلوهای غیرهمسان برای اندازه گیری نقش وراثت، برای فهمیدن چگونگی تأثیر متقابل طبیعت و تغذیه در ساختن شخصیت، رفتار و آسیب پذیری ما نسبت به محیط نقشی حیاتی دارد. البته تحقیقات اخیر بر روی دوقلوها، دانشمندان را به نتایج وراثتی جدیدی رسانده است. این نتایج نشان می دهد که طبیعت و تغذیه تنها عوامل مؤثر در این کار نیستند.
براساس زمینه های تحقیقاتی جدید که « اپی ژنتیکز»(3) خوانده می شود، عامل سومی نیز در این میان نقش دارد. عاملی که در برخی موارد به عنوان پلی بین محیط و ژن عمل می کند و در سایر موارد نیز نقش خاص خود را دارد تا ما را آن گونه که هستیم شکل دهد.
برادران دوقلوی « جیم»
ایده استفاده از دوقلوها برای اندازه گیری تأثیر وراثت به سال 1875 برمی گردد که دانشمندی انگلیسی به نام « فرانسیس گالتون»(4) برای اولین بار این ایده را پیشنهاد کرد(عبارت « طبیعت و تغذیه» نیز از سوی او وضع شد).اما مطالعه دوقلوها در سال 1980 و پس از کشف دوقلوهای همسان زیادی که در زمان تولد از یک تخم متولد شده بودند، یک چرخش عجیب داشت. داستان از وضعیت دوبرادر آغاز شد که نام هر دوی آن ها « جیم» بود.برادران جیم در سال 1939 در اوهایو به دنیا آمدند. آن ها با نام های « جیم اسپرینگر»(5) و « جیم لوئیس»(6) برای فرزندخواندگی به دیگران پیشنهاد و توسط زوج های متفاوتی پذیرفته و بزرگ شده بودند. به طور کاملاً اتفاقی هر دو زوج نام فرزندخوانده های خود را « جیم» گذاشته بودند.
وقتی دو برادر دوقلو در سال 1979 پس از 39سال همدیگر را دیدند و به هم رسیدند، پی به یک رشته مشترکات و تطابق ها با یکدیگر بردند.
هر دو نفرشان 180سانتی متر قد و 82 کیلوگرم وزن داشتند. در دوران رشد هریک از آن ها حیوانی به نام «توی» داشت و تعطیلات خانوادگی را در فلوریدا می گذراندند. هر دوی آن ها برای ازدواج دختری به نام «لیندا»را انتخاب و سپس از آن ها جدا شده بودند.
نام همسر دوم هر دو برادر«بتی» بود. هر دو نفرشان نام پسر خود را « جیمز آلن» گذاشتند. هر دوی آن ها به عنوان کلانتر پاره وقت مشغول به کار بودند، از نجاری و ساختن وسایل چوبی خانگی لذت می بردند، دچار سردردهای شدیدی می شدند، یک نوع سیگار می کشیدند و یک جور نوشیدنی دوست داشتند. فقط شکل موهای آن ها با یکدیگر تفاوت داشت. موهای یکی از آن ها چتری و دیگری صاف و بلند بود. لبخندشان به هم شبیه و تفاوت صدایشان غیرقابل تشخیص بود. هر دو عادت داشتند در اطراف خانه خود پیامک های عاشقانه ای برای همسرشان بفرستند.
روان شناسی به نام « توماس بوچارد»(7) از دانشگاه مینه سوتا وقتی موضوع برادران جیم را شنید آن ها را به آزمایشگاه خود دعوت کرد. در آنجا او و همکارانش چندین آزمایش را برای تأیید مشابهت های آن ها انجام دادند.
هرچند هر یک از دو برادر مسیر زندگی خاص خود را طی کرده بود ولی به نظر می رسید که برادران جیم هر دو در یک مسیر رفته اند.
بوچارد می گوید:« یادم می آید که وقتی اولین بار پس از حضور آن ها پشت میز، کنارشان نشستم، متوجه شدم که هر دو کاملاً شبیه به هم هستند.»
افراد دیر باور و شکاک بعدها می گفتند که در مورد تشابهات این دو برادر اغراق شده و آنچه رخ داده کاملاً اتفاقی بوده است. اما « نانسی سگال»(8)استاد روان شناسی دانشگاه کالیفرنیا شهادت می دهد که شباهت های برادران جیم بسیار جالب و عجیب بود.
او می گوید:« من آن ها را یک سال پس از این که دوباره به هم رسیدند ملاقات کردم، کاملاً یکسان بودند، گرچه مدل موی این دو برادر با هم فرق داشت اما من نمی توانستم تفاوت آن ها را تشخیص دهم.»
تا آن زمان محققان دوقلوهای دیگری پیدا کرده بودند که در زمان کودکی از هم جدا و در دوران بزرگسالی به هم رسیده بودند.
در مدت دو دهه 137گروه از دوقلوها در آزمایشگاه بوچارد که به عنوان پایگاه مطالعاتی دوقلوها شناخته شده بود، حاضر شدند.
از دوقلوها آزمایش های مهارت های ذهنی نظیر دانش لغت شناسی، حافظه بصری، حساب و نجوم به عمل آمد. به آنان آزمون های عملی داده می شد و از آن ها معاینات قلبی به عمل می آمد. نوار مغزی بهره هوشی آن ها بررسی می شد. هر جفت از دوقلوها به بیش از یک هزار و 500سوال پاسخ می دادند و ذهنشان درگیر سوالات متعددی می شد و شرایط سختی برایشان به وجود می آوردیم.
پس از گردآوردن انبوهی از اطلاعات، بوچارد و همکارانش رمزگشایی از یکی از مرموزترین اسرار بشر را آغاز کردند. چرا بعضی از مردم شاد و برخی دیگر غمگین هستند؟ چرا بعضی خوش معاشرت و برخی خجالتی هستند؟ هوش عمومی انسان از کجا سرچشمه می گیرد؟ کلید پاسخ به سوالات و ایده آن ها یک نتیجه آماری بود: همه اینها ارثی است.
به طور کلی یک ویژگی ارثی میزان تفاوت بین افراد یک اجتماع را نشان می دهد و از این طریق می توان تفاوت ژنتیکی بین آن ها را توضیح داد.
محققان با مقایسه وجوه تشابه دوقلوهای همسان دارای ویژگی های مشترک، با دوقلوهای غیرهمسانی که ویژگی های مشترکی دارند، می توانند محاسبه کنند که چه میزان از تفاوت ها به تنوع و گوناگونی ژنتیکی مربوط است.
وقتی که بوچارد و همکارانش اطلاعات مربوط به هوش دوقلوها را بررسی می کردند به یک نتیجه بحث برانگیز رسیدند. مثلاً دوقلوهایی که با موقعیت های مشابه و در شرایط فرهنگی یکسان بزرگ شده بودند، تفاوت بهره هوشی آن ها عمدتاً به تفاوت های ژنتیکی مربوط می شد تا تفاوت آموزشی یا پرورشی.
با استفاده از اطلاعات چهار آزمایش مختلف، به امتیاز 75 صدم در مورد هوش افراد رسیدند که بیانگر تأثیر بیشتر عوامل وراثتی در بهره هوشی بود. این نتیجه برخلاف باور رایج رفتارشناسان بود که معتقدند مغز مانند لوح سفیدی است که می توان روی آن اشکال مختلف را حک کرد.
این نتیجه هشداردهنده که هوش وابسته به ویژگی های ارثی است، موجب از چشم دور ماندن فرضیه حرکت اصلاح نژادی در اوایل قرن بیستم در انگلستان و آمریکا شد.
محققان همچنین بررسی کردند که والدین چه میزان در سطح بهره هوشی تأثیرگذار هستند. وقتی آن ها میزان بهره هوشی دوقلوهای همسان «برادران جیم» را که در خانواده های متفاوت بزرگ شده بودند با هم مقایسه کردند پی بردند که میزان بهره هوشی هر دوی آن ها مشابه است و این که دوقلوها در چه خانواده ای بزرگ شده اند هیچ اهمیتی ندارد. بوچارد و گروهش یادآوری می کنند که این بدان مفهوم نیست که پدر و مادرها هیچ گونه تأثیری بر فرزندان شان نداشته اند. روشن است که بدون ایجاد محیطی محبت آمیز و حمایتی، هیچ بچه ای نمی تواند توانایی های بالقوه خود را بروز دهد.
وقتی در برخی موارد نتایج بهره هوشی گروه های خاصی از بچه ها متفاوت بود، 75 درصد از تفاوت و تنوع بر اثر مسائل ژنتیکی بود نه دخالت والدین آن ها.
مطالعات دیگری نیز در مورد رفتارهای مختلف دوقلوها انجام شد. یکی از تحقیقات نشان داد که احتمال عدم رعایت قانون از سوی یک زوج دوقلوی همسان که گرایش های مجرمانه داشتند، 1/5 برابر بیشتر از دوقلوهای غیرهمسان دارای شرایط مشابه است. این نتایج به نحوی بیانگر تأثیر عوامل ژنتیکی در فراهم کردن زمینه انجام کارهای مجرمانه و خلاف قانون است.
جدا شده از زمان تولد
برای دو زوج کانادایی، قدرت دی ان ای از جهت تأثیرگذاری بر رفتار بیش از یک مسئله علمی محض اهمیت داشت. آن ها از سال دو هزار دو خواهر دوقلوی همسان را در فاصله 410 کیلومتری از هم به صورت اتفاقی بزرگ کرده اند.«لینتی و مایک شاو» با «آلیسون و کرک مک لئود» در یک مرکز واگذاری کودکان با هم ملاقات کردند. خانواده شاو در یک منطقه روستایی و خانواده مک لئود در حومه شهر تورنتو زندگی می کردند. در سال 2000 آن ها به اتفاق گروهی دیگر از والدینی که به دنبال فرزند بودند به شهر « هونان» در چین مسافرت کردند.
وقتی بچه هایی را که قرار بود سرپرستی کنند دیدند، در بین آن ها تعداد زیادی دوقلو بودند. مایک می گوید:« وقتی دخترها از آسانسور بیرون آمدند ما به دختر خودمان و دختر دیگر نگاهی کردیم و من گفتم عجیبه، آن دو خیلی شبیه هم هستند». لینتی می گوید:« گریه های بچه ها شبیه به هم بود، قدهایشان هم همین طور. صادقانه بگویم نمی شد آن ها را از هم تشخیص داد». زوج های جوان قبل از آمدن به چین عکس شیرخواران شش ماهه زیادی را دیده بودند و شک داشتند که آیا با هم خواهر هستند یا نه. وقتی از مسئولان یتیم خانه پرسیدند به آن ها گفته شد که بچه ها هیچ نسبتی با هم ندارند، فقط روز تولد آن ها یکی بوده است. به هر حال به زوج ها گفته شد که دو بچه به یک خانواده واگذار نمی شود. اگر خانواده شاو و مک لئود آن ها را به فرزند خواندگی نپذیرند بچه ها به یتیم خانه باز گردانده خواهند شد تا به خانواده های دیگر واگذار شوند. در یک چنین شرایطی این زوج ها نگران شدند چون دخترها باید برای همیشه از هم جدا می شدند. بنابراین بچه ها را با خود به خانه هایشان در کانادا بردند و تصمیم گرفتند در حد توان برای فراهم کردن زندگی بهتری برای آن ها تلاش کنند.
کرک مک لئود می گوید:« خانواده شاو از ما خیلی دور هستند و سعی می کنیم تا جایی که ممکن است با هم مرتبط باشیم.»
خانواده مک لئود و شاو با بچه ها به کانادا برگشتند. به محض این که خودروی خانواده مک لئود به پارکینگ خانه شاو رسید، « لیلی» از صندلی عقب ماشین بیرون پرید و در آغوش خواهرش « ژیلیان»12 ساله که منتظر او بود جا گرفت.
هر دوی آن ها چهره ای گشاده و موهای بلندی تا شانه داشتند. وقتی به آن ها نگاه می کردی مثل سیبی که از وسط نصف کرده باشی کاملاً به هم شبیه و خواهر دوقلو بودند.
این دو خانواده می گویند:« چالش بین تأثیر موارد ژنتیکی و محیط زندگی خانوادگی بر بچه ها هیچ گاه از ذهن ما بیرون نمی رود. ما دوست داریم فکر کنیم به عنوان والدین روی آن ها تأثیر می گذاریم. اما درست در وسط یک بحث « لیلی» مثل «ژیلیان» چشم هایش را برمی گرداند و این رفتارشان به یادمان می آورد که آن ها دوقلوهایی با ویژگی های مشابه هستند. آلیسون می گوید:« آن ها گاهی چنان شبیه به هم رفتار می کنند که مو بر تن من سیخ می شود.»
سومین جزء
اینکه لیلی و ژیلیان به رغم این که در دو خانواده مجزا بزرگ شده اند، این قدر به هم شبیه هستند،، نشان دهنده ویژگی وراثتی و ژنتیکی است که دوقلوهای همسان در آن ها مشترک هستند.اما در مورد دو برادر در مریلند، اوضاع کاملاً برعکس است. این دو برادر دوقلوی همسان به رغم بزرگ شدن در یک خانواده مشترک، همه چیزشان با هم متفاوت است. چه چیز فوق العاده ای وجود دارد که حکم به چنین ویژگی های وراثتی و پرورشی می دهد؟
«سام» در حالی که منتظر آمدن برادر دوقلویش «جان» است، در یک مباحثه می گوید:« من امروز در راه بازگشت از مدرسه به خانه یک توده ابر کومه ای دیدم که خیلی بزرگ بود و سپس به ابر باران زا تبدیل شد.
سام پسر شش ساله ای بیش نیست ولی مانند یک متخصص هواشناسی صحبت می کند.
مادرش می گوید: ابرها آخرین مورد از علایق او هستند. قبل از ابرها او به قطار، فضا و نقشه علاقه مند بود. اخیراً او از طریق دائره المعارف یکی از بچه ها درست مانند سنجابی که گردوها را در خانه اش ذخیره می سازد، اطلاعاتی در مورد حقایق مختلف جمع آوری می کند.
هر دو تا برادر کلاس اول هستند اما در کلاس های مختلف دوره ابتدایی شرکت می کنند تا جان بتواند به چیزهایی که نیاز دارد دسترسی پیدا کند.
والدین بچه ها می گویند ما فامیلی آن ها را نمی گوییم. وقتی اتوبوس سرویس جان او را نزدیک منزل پیاده می کند، او سریع به سمت خانه می رود و سام که در گوشه ای کمین کرده است او را مهربانانه در آغوش می کشد. جان می خندد ولی حرفی نمی زند. وقتی سام او را رها می کند، جان به سمت جعبه ای از حیوانات اسباب بازی می رود و دست هایش را از هیجان به هم می زند چون به دنیای خودش برگشته است.
از هر دو برادر دوقلو کمی قبل از دومین سال تولدشان آزمایش مربوط به بیماری اوتیسم به عمل آمد. هرچند علائم این بیماری در جان خیلی ناجور است و او از جهت درست صحبت کردن، تکان دائمی و برقراری تماس چشمی با دیگران مشکل دارد. سام هم همین مشکلات را دارد.
این واقعیت که آن ها بیماری پیشرفته مشترکی دارند خیلی غیرمتعارف نیست. معاینات نشان می دهد که وقتی یکی از برادران دوقلوی همسان دچار بیماری « اوتیسم» باشد،به احتمال 70درصد برادر دیگر هم این مشکل را خواهد داشت.
هیچ کس نمی داند که عامل این بیماری چیست که از هر صد نفر مورد معاینه یکی دچار چنین مشکلی است. اگرچه متخصصان بر این باورند که بیماری «اوتیسم» ممکن است در اثر شرایط محیطی نیز به وجود آید اما به نظر می رسد که وراثت نقش بسیار مهمی در این زمینه بازی می کند. نتیجه یک تحقیقات بر روی دوقلوهای همسان نشان می دهد که شرایط زندگی جنینی و اولین سال زندگی( تولد) می تواند بیشترین تأثیر را داشته باشد.
والدین جان فکر می کنند چنین عواملی در مورد وی صدق می کند و او با نارسایی قلبی مادرزادی متولد شده است به همین دلیل در حالی که فقط 3 ماه و نیمه بود تحت عمل جراحی قرار گرفت و داروهای بسیار قوی به او خورانده شد تا از ایجاد عفونت حاد در بدنش جلوگیری شود.
پدرش می گوید:« در شش ماهه اول زندگی شرایط زندگی جان کاملاً متفاوت از شرایط سام بود.»
مدتی قبل از این که جان و سام تحت معاینه اولیه قرار بگیرند، والدینشان آن ها را در یک مؤسسه معاینات کودکان ثبت نام کردند. نمونه های خون پسرها در اختیار یک گروه مشترک گذاشته شد تا در مورد رابطه بین موارد وراثتی با بیماری « اوتیسم» بررسی کنند. واکنش های شیمیایی حاصل به هیچ یک از مراحل طبیعت و تغذیه و پرورش بستگی نداشت، بلکه به عامل سومی وابسته بود که محققان آن را «سومین جزء»نامیدند.
این واکنش ها بر این که کدهای ژنی ما چگونه توضیح داده می شوند، تأثیر می گذارد: هر ژن چگونه تقویت یا تضعیف می شود و برای ساختن استخوان های مغز و سایر قسمت های بدن ما چطور فعال یا غیرفعال می شوند. اگر دی ان ای انسان را به عنوان کلیدهای بزرگی از یک پیانو فرض کنیم، ژن ما به عنوان کلیدها، هریک نشان دهنده یک قسمت از دی ان ای هستند که مسئولیت ایجاد نُت یا ویژگی خاص را برعهده دارند و وقتی همه کلیدها با هم ترکیب می شوند، نشان می دهند که ما چه و که هستیم. سپس مراحل وراثتی مشخص می کند که هر کلید چه وقت و چگونه باید نواخته شود تا تن صدایی که می نوازد را تغییر دهد.
یک راه برای ایجاد انقلابی در برداشت و فهم ما از زیست شناسی این است که شیوه ای را پیدا کنیم که محیط مستقیماً بر ژن ها اثر گذارد.
مطالعه بر روی حیوانات نشان داده است که وقتی موش صحرایی در دوران بارداری دچار استرس می شود، این فشار روانی می تواند موجب تغییراتی در جنین شود که با بزرگ تر شدن نوزاد منجر به ایجاد مشکلات رفتاری بچه موش خواهد شد.
سایر اتفاقات تصادفی نیز می تواند در مواردی از مراحل پرورشی و تغذیه ای رخ دهد. همیشه مراحل ژنتیکی نظیر سلول های جنینی که قلب، مغز، کبد و... را می سازند طبیعی و عادی هستند.
«آندروفینبرگ» که یک متخصص پزشکی است می گوید:« در دوران جنینی، باید اتفاقات زیادی رخ دهد که سلول ها وظیفه مند و تخصصی شوند و ما می دانیم که این مرحله یک برنامه ژنتیکی پله پله ای و تدریجی است.»
مطالعات فینبرگ بر روی یک مرحله ژنتیکی خاص به نام متانول دار کردن دی ان ای متمرکز است که به عنوان تقویت یا تضعیف کننده ژن ها شناخته می شود.
برای درک بهتر ارتباط آن با « اوتیسم» فینبرگ و همکارانش از اسکنر و رایانه در مورد نمونه هایی از دی ان ای در دوقلوهای «اوتیسمی » برای موارد وراثتی استفاده و تغییراتی که در ژن کامل رخ می دهد را نشانه گذاری می کنند.
هدف از این تحقیق که هنوز هم ادامه دارد این است که بفهمند آیا افرادی مانند جان که دارای سابقه بیماری شدید «اوتیسم» هستند سابقه متانولی دی ان ای متفاوت نسبت به دیگر مردم دارند یا نه. اگر بلی باید توضیح دهنده این مورد باشد که چرا جان و سام که اشتراکات زیادی دارند این قدر متفاوت هستند.
«آرتور اس پیترونیس» رئیس آزمایشگاه وراثت تورنتو می گوید:« این یک راه امیدوارکننده جدید است.» محققان فهمیده اند که بیماری های پیچیده ای نظیر « اوتیسم» عمدتاً جنبه وراثتی دارد. اما بررسی دقیق و موشکافانه از توالی دی ان ای دوقلوهایی مانند جان و سام نشان نداده است که چرا آن ها اینقدر به لحاظ رفتاری متفاوت هستند.
او می گوید:« پس از 30 سال مطالعه بر روی مولکول های ژنتیکی می توانیم توضیح دهیم که حدود 2 تا 3 درصد از بیماری ذاتی و روانی موروثی است. این یکی از دلایلی است که «مؤسسه ملی سلامت» برنامه وراثت را راه اندازی کرد و برای تحقیق در این باره اعتباری بالغ بر 185میلیون دلار برای بیش از 40 آزمایشگاه در نظر گرفته شد.
فنیبرگ و پترونیس با آمادگی کامل آن را پذیرفتند و این تحقیق همچنان ادامه دارد.
دانشمندان در ابتدای راه فهمیدن این که مراحل وراثتی چقدر بر بیماری های پیچیده ای نظیر «اوتیسم» تأثیر دارد هستند. خبر خوش این است که برخی از مراحل را، بر عکس توالی دی ان ای در انسان، می توان تغییر داد. مثلاً ژن های غیرفعال بر اثر متانول دار کردن دی ان ای می توانند مجدداً به آسانی به حرکت درآورده شوند. هرچند این کار ممکن است در آینده نزدیک اتفاق نیفتد، امیدواری این است که یک روز اشتباهات وراثتی به اندازه ای راحت قابل تشخیص باشد که بتوان مانند یک کلید از نت خارج پیانو آن را تعمیر کرد.
نوشتن با خودکار و مداد
در محل برگزاری جشن دوقلوها« دانیل رید» همچنان در حال پرس و جو از دوقلوها است. او سال ها در مورد دوقلوها مطالعه کرده و چیزهای زیادی درباره آن ها یاد گرفته است.او می گوید:« کاملاً واضح است که وقتی شما به دوقلوها می نگرید، آنچه بیش از همه بین آن ها مشترک است، اشتراکات ظاهری است و خیلی چیزها درباره آن ها کاملاً یکسان و تغییر ناپذیر است.»
همچنین روشن است که وقتی می خواهید آن ها را کامل تر بشناسید، از جنبه های مختلف تفاوت های زیادی با هم دارند و وراثت ریشه اساسی و اصلی این تفاوت ها است.
رید فعالیت بوچارد برای مطالعه در مورد دوقلوها را مورد تأیید قرار می دهد و می گوید:« او در این کار پیشگام است.»
فراموش نکنیم که 50 سال پیش تصور می شد مواردی نظیر دائم الخمر بودن و بیماری های قلبی به طور کامل ناشی از شیوه زندگی است و اسکیزوفرنی نوعی ضعف مادرزادی تلقی می شد.
مطالعه دوقلوها به ما اجازه داد که درک بهتری از مشکلاتی که با آن ها متولد می شویم و مواردی که با تجربه و شیوه زندگی عارض می شود، داشته باشیم.
رید می گوید: فعالیت های اخیر در موارد وراثتی این نوید را می دهد که دانش خود را افزایش دهیم. وی می افزاید: « آنچه من مایلم بگویم این است که مادر طبیعت بعضی چیزها را با مداد و برخی چیزهای دیگر را با خودکار می نویسد».
خودکار نوشته ها دی ان ای ها هستند که نمی توان آن ها را تغییر داد ولی نوشته های مدادی را می توان تغییر داد و شامل موارد وراثتی است. در زمان کنونی ما قادریم دی ان ای را به درستی بررسی کنیم و ببینیم که نوشته های مدادی کدام ها هستند و این دنیای جدیدی است.
در مورد دوقلوهای شش ساله « سام و جان» به نظر می رسد که این دنیای جدید نویدهای تازه ای می دهد. جان به تازگی سخن گفتن را آغاز کرده است و از بیش از یک کلمه در جملات خود استفاده می کند.
پی نوشت ها :
1.David and Don Wolf
2.Patrick Flynn
3.epigenetics
4.Francis Galton
5.Jim Springar
6.Jim Lewis
7.Tomas Bouchard
8.Nancy segal
*اوتیسم(autism) یا در خودماندگی نوعی اختلال رشدی است که با رفتارهای ارتباطی، کلامی غیرطبیعی مشخص می شود. علائم این اختلال در سال های اول عمر بروز می کند و علت اصلی آن ناشناخته است.
منبع: نشریه دانشمند، شماره 583.
مقالات مرتبط
تازه های مقالات
ارسال نظر
در ارسال نظر شما خطایی رخ داده است
کاربر گرامی، ضمن تشکر از شما نظر شما با موفقیت ثبت گردید. و پس از تائید در فهرست نظرات نمایش داده می شود
نام :
ایمیل :
نظرات کاربران
{{Fullname}} {{Creationdate}}
{{Body}}